آهنگ جدید و بسیار زیبای مهدی احمدوند با نام خواب پریشون ... با 3 کیفیت
دو روز مانده
به پایان جهان، تازه فهمیده که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و
تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود، پریشان شد. آشفته و عصبانی نزد
فرشته مرگ رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.
داد زد و بد و بیراه گفت!(فرشته سکوت کرد
آسمان و زمین را به هم ریخت!(فرشته سکوت کرد)
جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت!(فرشته سکوت کرد)
به پرو پای فرشته پیچید!(فرشته سکوت کرد)
کفر گفت و سجاده دور انداخت!(باز هم فرشته سکوت کرد)
دلش گرفت و گریست به سجاده افتاد!
این بار فرشته سکوتش را شکست و گفت:
راز شگفت انگیز شادی ! ...
راز شگفت انگیز شادی ! ...
روزی دختر جوانی در چمنزاری قدم میزد و پروانهای را لابهلای بوتهی خاری گرفتار دید.
او با دقت زیاد پروانه را رها کرد و پروانه پرواز کرد و سپس بازگشت و تبدیل به یک پری زیبا شد و به دختر گفت: به خاطر مهربانیت هر آرزویی که داشته باشی برآورده خواهم کرد.
دخترک لحظاتی فکر کرد و گفت: میخواهم شاد باشم.
پری سرش را جلو آورد و در گوش دختر چیزی گفت و بعد ناپدید شد.
موقعی که دختر بزرگ شد در آن سرزمین کسی شادتر از او وجود نداشت.
هرگاه کسی از او دربارهی راز شادیاش سؤال میپرسید، لبخند میزد و میگفت: من فقط به حرف پری خوب و مهربان گوش کردم
ادامه مطلب ...عــجـب صـبــری خدا دارد ! ...
اگر من جای او بودم .
همان یک لحظه ی اول ، که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ، جهانرا با همه زیبایی و زشتی ، برروی یکدگر ، ویرانه میکردم .
اگر من جای او بودم .
که در همسایه صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ، نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،بر لب پیمانه میکردم .
اگر من جای او بودم .
که میدیدم یکی عریان و لرزان و دیگری پوشیده از صد جامه رنگین زمین و آسمانرا واژگون مستانه میکردم .
اگر من جای او بودم .
نه طاعت میپذیرفتم ،نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،پاره پاره در کف زاهد نمایان ،سبحه صد دانه میکردم .
ادامه مطلب ...