![]()
یک عاشقانه ی آرام
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست بد است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
ادامه مطلب ...
ماجراهای چت و چت بازی !(شعر طنز)
شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد
بگفت هاله ز موهای کمندش / کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش
بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام
ادامه در لینک زیر
باز هم خواب ریاضی دیده ام
خواب خط های موازی دیده ام
خواب دیدم می خوانم اِیگرگ زِگوند
خنجر دیفرانسیل هم گشته کُند
از سر هر جایگشتی می پرم
دامن هر اتحادی می دِ رَم
پدر شعر
شاعری بال و پر نمی خواهد
شعر گفتن هنر نمی خواهد!
بعد سی سال رنج، فردوسی
لوح تقدیر اگر نمی خواهد!
بدهید اش به آدمی قانع
که از آن بیشتر نمی خواهد!
شعر دوران ما نظر کرده است
شاعر از هر نظر نمی خواهد!
ادامه مطلب ...