یک معمای سخت خیلی آسان!!!

سلام دوستان؛
این معما رو به درخواست یکی از بازدیدکنندگان خوب و همیشگی وبلاگم برای شما گذاشتم:

جریان از این قراره که روزی یک آمارگیر به خانه یک پیر مرد می آید.
آمارگیر می پرسد: چند بچه داری؟
پیر مرد می گوید: من سه پسر دارم.
- سن هر کدام چه قدر است؟
- من نمی دانم سن آنها چه مقدار است ولی این را می دانم که اگر سن پسرانم را در هم ضرب کنی حاصل 36 خواهد شد و هم چنین اگر سن این بچه ها را با هم جمع کنی حاصل دو واحد از شماره پلاک خانه همسایه بیشتر خواهد بود.

پیشگویی بسیار جالب با اعداد!

یک معما سخت

سلام دوستان؛

می خواستم یک معمای سخت دیگر برای شما معرفی کنم. به گفته برخی ریاضیدانان،

هر کس که این معما را حل کند،

آیکیو وی بالا 120 است.

New2 یعنی هیچ کسی تو پاتوق پیدا نمیشه حلش کنه؟؟؟!!!

یعنی هیچ کسی تو پاتوق پیدا نمیشه حلش کنه؟؟؟!!!

دو تا طناب داریم که هر کدومو اگه از سرش آتیش بزنیم 1ساعت طول میکشه که کلش بسوزه.

یعنی هر طناب 1ساعت. این طنابها یک ویژگی خاص دارن که به صورت یکسان نمی سوزن.

امکان داره یه قسمت کوچیکش 50دقیقه طول بکشه بسوزه قسمت بیشترش تو 10دقیقه بسوزه. خلاصه طناب به صورت هموار نمی سوزه.

حالا ما می خواهیم که این طنابهارو طوری بسوزونیم که 45دقیقه ای بسوزن.

باید چیکار کنیم.

در ضمن، ساعت هم نداریم ولی با دلیل و منطق می فهمیم که 45 دقیقه شده.

یک معمای سخت

یک معمای سخت

یک بی گناه به جرم قتل نکرده می افته زندان
بعضی از شاهدا راست میگفتند بعضی هام دروغ
تعداد رای ها مساوی بود

▪آموخته ام

▪آموخته ام

چیزهای کم اهمیت را تشخیص دهم و سپس آن ها را نادیده بگیرم.

▪آموخته ام
که باخت در یک نبرد کوچک را به قصد برد در یک جنگ بزرگ بپذیرم .