اگر مصرف کننده شیرهای یارانه ای هستید این مطلب را حتما بخوانید و اگر نیستید
که هیچی...
************************************************************
در ابتدا فکر کردم که ای میل زیر از این چرندیات فله ایست که یکی از این بندگان
بیکار خدا سر هم کرده. ولی چون مدتی بود که خود شک جدی نسبت به این آب زیپوهایی
که به اسم شیر یارانه ای به مردم میندازند داشتم و از طرف دیگر میدیدم که دیگه
قباحت ذکر شیرخشک به عنوان یکی از محتویات دیگر محصولات لبنی صنعتی کاملا از
بین رفته و روی بسته این محصولات به وضوح ذکر میشه (اما به میزان و درصد و نوعش
هیچ اشاره ای نمیشه)، تصمیم گرفتم کمی روی ماجرا بررسی کنم.
عشق مرا افزون کن
ای زیباترین حمله های جنونم
ای سفر خنجر .... در بافتهایم
...... ای ژرفترین دشنه
بانوی من بر غرق من بیفزای
....... که دریا صدایم می کند
بر مرگ من بیفزای
........ شاید مرگ، چون هلاکم کرد ، زنده ام سازد
موضوع انشاء:سال گذشته را چگونه گذراندید؟
قلم بر قلب سفید کاغذ می
گذارم و فشار می دهم تا انشاءام آغاز شود. سال گذشته سال بسیار پربرکتی
بود. سال گذشته پسرخاله ام زیر چرخ تریلی رفت و له گشت و ما در مجلس
ترحیمش خیلی میوه و خرما و حلوا خوردیم و خیلی خوش گذشت.
ما خیلی خاک بازی کردیم. من هر چی گشتم پسرخاله ام را پیدا نکردم. در آن روز پدرم مرا با بیل زد, بدون دلیل! من در پارسال خیلی درس خواندم ولی قبول نشدم
و مرا از مدرسه به بیرون پرت کردند. پدرم مرا به مکانیکی فرستاد تا کار
کنم و اوستا هر روز مرا با چرخ می زد یا با ماشین مشتری ها از رویم رد می
شد.
فقط 1% جمعیت دنیا رو داریم، اونوقت 30% کشتههای سوانح هوایی دنیا ایرانیاند.
سوار هواپیما بشی انگار سوار عزرائیل شدی؛ اصفانیا راس میگن که دیگه بلیط
دوطرفه رفت و برگشت بخری ریسک داره، باید فقط یهطرفه خرید که ضرر توش
نباشه!
ساعت دوازده شب چنان برفی اومد که نگو، بعد یهو ابرا رفتن برفا آب شد کم مونده بود خورشیدم نصفه شبی طلوع کنه...
کمتر کسی است از ما که داستان چوپان دروغگو را نخوانده یا نشنیده باشد.
خاطرتان باشد این داستان یکی از درسهای کتاب فارسی ما در آن ایام دور بود.
حکایت چوپان جوانی که بانگ برمیداشت: آی گرگ! گرگ آمد و کشاورزان
و کسانی از آنهایی که در آن اطراف بودند، هر کس مسلح به بیل و چوب و سنگ و
کلوخی، دوان دوان به امداد چوپان جوان میدوید و چون به محل میرسیدند
اثری از گرگ نمیدیدند. پس برمیگشتند و ساعتی بعد باز به فریاد کمک! گرگ
آمد دوباره دوان دوان میآمدند و باز ردی از گرگ نمییافتند، تا روزی که
واقعا گرگها آمدند و چوپان هر چه بانگ برداشت که: کمک کسی فریاد رس او
نشد و به دادش نرسید و الی آخر. . .
علت سانحه هواپیمای ارومیه لهجه برج مراقبت اعلام شد.
برج مراقبت : بیابان دی ، بیابان دی (به زبان ترکی ، فارسیش میشه بیابان است)
دریافت کاپیتان : بیا بانده ، بیا بانده
زندگی مثل آمپول تو باسن میمونه هر چی سفت تر بگیری بیشتر درد می گیره .
.
.
.
.
شل کن عزیزم