کلمات تنها بار گفتاری ندارند!
و اغلب مواقع بار روانشناسی آنها
قویتر و سنگین تر از چیزیست
که ما تصور میکنیم ؟
به همین خاطر آیا موافق هستید :
بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم.
و نگوییم : ببخشید که مزاحمتان شدم.
ادامه مطلب ...
به شانه ام زدی
که تنهایی ام را تکانده باشی
به چه دل خوش کرده ای ؟!
تکاندن برف
از شانه های آدم برفی ؟!
2
دزدی در تاریکی
به تابلوی نقاشی خیره مانده است
3
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
کافی ست کمی خسته شوی
کافی ست بایستی
ادامه مطلب ...
در قلبم نشستی
حالا انتخاب کن
میخواهی تپش حیات باشی
یا گلولهای
بیا با هم خانهای بسازیم
بیهیچ دری به بیرون
تنها دریچهای کافیست
تا به خیابان نگاه کنیم و بخندیم
به این زندانیهای سرگردان
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
ادامه مطلب ...