با این پنج چیز مرد را به دانایی می شناسند،نه به دُژآگاهی و نادانی:
یکی آنکه به چیزی که رفته و گذشته است غم نمی برد،
دو دیگر چیزی را که آمده است دروغ نمی داند،
سه دیگر آن که به آن چه آمده است خرسند است،
چهارم به آن چه امید دارد،سزاوار است،
و
ادامه مطلب ...
دین من آیین زیبائی هاست.
من پیامبری نقاشم.
من از بابِل آمده ام تا فریادم در سراسر جهان طنین افکن شود.
من آنچه را می گویم که زرتشت می گفت، عیسی می گفت، بودا می گفت.
نقاشی های من سخن از دوستی می گویند.
من شما را به سمت باغهای روشنایی رهنمون می شوم.
ادامه مطلب ...
لحظه ی گمشده
|
مرداب اتاقم کدر شده بود و من زمزمه ی خن را در رگهایم می شنیدم. زندگی ام در تاریکی ژرفی می گذشت. |
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
زندگی بهتر از دیدگاه دخترم زهره
این انشاء را زهره همین چند روز پیش نوشته است.
زهره 9ساله است.
جالبه که زندگی بهتر را از زاویه دید بچه ها نگاه کنیم.
ادامه مطلب ...
من گوساله ام
بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد
شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد
ادامه مطلب ...