ملا و شراب فروش !
سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و
رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.
ملای مسجد هر روز در پایان موعظه
دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب
خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل!.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به
خاکستر تبدیل گردید.
در تصاویرحکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست
آهنگ جدید و بسیار زیبای سـاسـان به نام سارا ... با 3 کیفیت | Exclusive |
از درز پنجره سوز میآمد و به هوای دم کردهی کلاس نیشتر میزد. پشت شیشه در آهنی حیاط مدرسه، بامهای سفالی آن طرف خیابان، و تکهای از آسمان خاکستری پیدا بود. باران همینطور یکبند میبارید و ریز هاشور میزد.
روی نیمکت اول، روبروی میز خانم معلم، تنگ دیوار نشسته بودم و هر کار میکردم حواسم جمع باشد، نمیشد. نوک انگشتهای پاهایم توی چکمههای لاستیکی از سرما گزگز میکرد. توی خیابان سیل راه افتاده بود. فکر زنگ تفریح دیروز راحتم نمیگذاشت.
ادامه مطلب ...